توسعه نوعی مداخله در سیستمهای اجتماعی به منظور بهبود آنها است. به دلیل پیچیدگی فوقالعاده سیستمهای اجتماعی، هدایت، کنترل و اداره سیستمهای مذکور، یکی از پیچیدهترین دانشهای روزگار ما است. تاکنون راهبردهای مختلفی برای مداخله در این سیستمها طراحی و اجرا شده است که متأسفانه حکومت و نخبگان سیاسی و علمی ایران، همانند سایر کشورهای به اصطلاح توسعهنیافته یا درحالتوسعه، سالهاست که از این دانشهای عملی کم بهره گرفتهاند. به همین دلیل است که بیاختیار در مواجه با استراتژیهای به دست آمده از دانشهای عملی مذکور در عرصه بینالمللی که حکومتهای به اصطلاح توسعهیافته به کار میبندند، واکنشی همنوا یا حداکثر منفعل داشتهاند. یکی از کارآمدترین و سهلترین استراتژیهای مدیریت و کنترل مداخله در سیستمهای اجتماعی - از جمله توسعه - کنترل و ارزیابی شاخصها است. در پژوهش حاضر، با بررسی سازمانهای بینالمللی طراح شاخصها و نیز چهار دیدگاه مرسوم درباره آنها، تلاش میشود بنیانهای این شاخصها بررسی گردد. از سوی دیگر، توجه به سیر تحول شاخصهای توسعه و واکنشهای همنوای نخبگان توسعهای کشور در مقابل آنها، علاوه بر اینکه ما را با سازوکار شاخصسازی به مثابه ابزار پنهان جهانیسازی آشنا میکند، میتواند ما را به سوی اقدامی فوقفعال یا اثرگذار برای تحقق و اداره برنامههای پیشرفت و عدالت نیز رهنمون کند. به همین منظور، در پژوهش حاضر، ارائه نگاهی نو به بکارگیری و طراحی شاخصها مورد توجه است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |