هدف این پژوهش بررسی مشابهتها در واگذاری شرکتهای دولتی به روش رد دیون (مطالعه موردی واگذاری شرکتهای هواپیمایی آسمان، ماشینسازی تبریز، حملونقل ریلی رجا، و دخانیات به صندوقهای بازنشستگی) و چالشهای ادارۀ این شرکتهای در دوران پس از واگذاری، با استفاده از روش نظریه دادهبنیاد است. دادههای مورد نیاز از طریق مصاحبه با ذینفعان واگذاری و اَسناد سازمانی گردآوری شدهاند. اهم یافتههای پژوهش عبارتاند از: ۱) شرکتها به صورت غیررقابتی و بدون رضایت صندوقهای بازنشستگی به آنها واگذار شدهاند؛ ۲) بهرغم مشکلات ساختاری شرکتها و با وجود صراحت قانون، اصلاح ساختار پیش از واگذاری انجام نشده است؛ ۳) سازمان خصوصیسازی نظارتی بر عملکرد بنگاههای واگذارشده نداشته است؛ ۴) اهلیت تخصصی خریداران ارزیابی نگردیده است؛ ۵) رویه واحدی برای ارزشگذاری شرکتها وجود نداشته است؛ و ۶) پیش از واگذاری تمهید مناسب برای انتقال وظایف حاکمیتی شرکتها به بخشهای حاکمیتی ذیربط اندیشیده نشده است. از آنجایی که در هیچیک از این واگذاریها، دولت پیشنیازهای واگذاری را رعایت نکرده است، خصوصیسازی به مفهوم انتقال مالکیت به بخش خصوصی برای ارتقای کارایی و انتفاع از شرایط رقابتی اتفاق نیاُفتاده و دولت تعهدات خود را برای دستیابی به اهداف خصوصیسازی در برابر تامین مالی برای رفع کسری بودجه نقض نموده است.