معیار ردپای اکولوژیکی معرف مجموعه فشارها بر محیطزیست است و به عنوان موفقترین شاخص جهت ارزیابی توسعهی پایدار قلمداد میشود. یکی از مهمترین اقدامات در جهت کاهش ردپای اکولوژیکی، بهرهمندی از انرژیهای پاک است که با کمترین تأثیر منفی بر محیط پیرامون، تا حد زیادی چالشهای بزرگ به وجود آمده ناشی از گرمایش جهانی را مرتفع میسازد. در این مطالعه، میزان اثرگذاریِ انرژیهای تجدیدپذیر، امید به زندگی و جهانیسازی بر شاخص ردپای اکولوژیکی در چارچوب فرضیه زیستمحیطی ﮐﻮزﻧﺘﺲ (EKC) و با بهرهمندی از جدیدترین دادهها در طی دوره زمانی 2020-1990 مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، پس از ارزیابی نتایج ایستایی متغیرها، به منظور بررسی روابط بلندمدت و کوتاهمدت از رهیافت همجمعی در قالب مدل خودتوضیحی با وقفههای گسترده (ARDL) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مصرف انرژیهای پاک مطابق انتظار نقشی مثبت در بهبود کیفیت محیطزیست دارد؛ بهطوری که انتظار میرود با یک درصد افزایش در مصرف انرژیهای پاک، با ثابت بودن سایر شرایط، ردپای اکولوژیکی در کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب حدود 05/0 و 08/0 درصد کاهش پیدا کند. معیار جهانیسازیِ تجارت علیرغم اثرگذاری مثبت، فاقد معنیداری آماری بود. همچنین، نتایج حاکی از آن است که با افزایش نرخ امید به زندگی و به تبع آن، فرصت بیشتر جهت تصرف در طبیعت، منجر به تشدید ردپای انسان و تخریب محیطزیست میشود. همچنین، نتایجِ پژوهش موید وجود یک رابطه U شکلِ وارون میان رشد اقتصادی و ردپای اکولوژیکی است. بر اساس یافتهها، پیشنهاد میشود که در اتخاذ سیاستهای کلان اقتصادی، پیامدهای فوق بهویژه تاثیر انرژیهای تجدیدپذیر بر بهبود کیفیت محیطزیست مدنظر قرار گیرد و با ایجاد زیرساختهای لازم و سیاست تنوعبخشی در تامین منابع انرژی تا حد امکان سهم انرژیهای پاک افزایش یابد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |