برخی از مهمترین چالشهایی که امروزه بخش آموزش عالی با آن مواجه است، گسترش شدید تقاضا برای برخورداری از آموزش عالی، تشدید رقابت بین عاملان اقتصادی در نظامهای آموزش عالی و پاسخگویی نظامهای مذکور به نیازهای جامعه است. به همین دلیل بخش آموزش عالی در پاسخ به مقتضیات فوق، در حال بازنگری و تغییرات دائمی است. تحقیقات نشان میدهد که در دو دهه گذشته، توجه زیادی به مباحث دانشگاههای دولتی، منابع مالی تخصیص داده شده به این دانشگاهها و ارزیابی عملکرد آنها معطوف شده است، و سیاستگذاران و مدیران آموزشی در جستجوی سازوکارهای مناسبی هستند که ضمن تأمین منابع مالی مورد نیاز مؤسسات آموزشی، امکان تحقق اهداف آموزش عالی و تأمین نیازهای جامعه و افراد متقاضی خدمات این بخش فراهم شود و در نتیجه عملکرد دانشگاهها بهبود یابد. از این رو، در اغلب کشورها اصلاح یا تحول در تخصیص منابع مالی، به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده در سیاستگذاریها و مدیریت آموزش عالی آموزشی محسوب شده است. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی یکی از راههای مقابله با کمبودهای ناشی از مسائل مالی حاکم بر دانشگاههای کشور است، از این رو، ضمن بیان برتری رویکرد تخصیص منابع مالی مبتنی بر عملکرد (بودجهریزی عملیاتی)، ارتباط آن با پاسخگویی در نظام آموزش عالی تبیین شده است. بدین ترتیب، ابتدا شاخصهای عملکردی مرتبط با تخصیص منابع مالی معرفی شده، سپس مدلهای ارزیابی عملکرد دانشگاهها و در نهایت، نتایج یافتهها و مطالعات انجام شده در کشورهای توسعهیافته ارائه شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که استفاده از رویکرد بودجهریزی عملیاتی، روش اصلاحی مناسبی است که بهطور مستقیم با موضوع پاسخگویی منابع مالی آموزش عالی ارتباط دارد. همچنین مشخص شد که رویکرد بودجهریزی عملیاتی، در تغییر رفتار مؤسسات آموزش عالی، بهویژه در زمینه بهبود آموزش، انتخاب آگاهانه هزینهها، افزایش انگیزهها، پرورش خلاقیت مدیران، افزایش پاسخگویی و بهبود عملکرد مؤسسات آموزشی نقش بسزایی دارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |