1- دانشیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی ، Naser.khiabani@atu.ac.ir
2- دانشجوی دکتری دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده: (46 مشاهده)
انتخاب مدل مناسب بهمنظور برآورد کشش تقاضای حاملهای انرژی یکی از چالشهای اساسی پیشروی پژوهشگران این حوزه است. این مطالعه درصدد بررسی دو رویکرد متداول «تک معادلهای» و «سیستمی» در مدلسازی تقاضای انرژی میباشد. رویکردهای تک معادلهای علیرغم سادگی در برآورد پارامترها، با مشکلاتی نظیر درونزایی و بیثباتی در پارامترها مواجه هستند؛ علاوهبراین از مبانی نظری قدرتمندی برخوردار نبوده و به همین دلیل امکان برآورد کششهای خودی و متقاطع در آنها وجود ندارد. در عوض، ساختار معادلات تقاضا در رویکرد سیستمی بر پایه مبانی اقتصاد خرد بوده و همین امر موجب میشود که کششهای خودی و متقاطع به سهولت از این مدلها استخراج شده و تعاملات بین حاملهای انرژی نیز لحاظ شود. درمقابل ضعف این رویکرد وابستگی بیش از حد به انواع فرمهای تبعی انعطافپذیر است، بهطوریکه انتخاب فرم تبعی میتواند تاثیر بسیار مهمی را در برآوردهای کششهای تقاضای انرژی داشته باشد. در این مطالعه با بررسی مزایا و کاستیهای دو فرم تبعی ترانسلوگ و لاجیت خطی که اغلب در مدلسازی جانشینی بین حاملها مورد استفاده قرار میگیرند، نشان داده شد که احتمال ایجاد تخمینهای موافق با محدودیتهای تئوری تقاضا در مدل لاجیت خطی بیشتر از سایر فرمهای تبعی است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
اقتصاد انرژی، محیط زیست و منابع طبیعی دریافت: 1399/10/24 | پذیرش: 1399/12/3 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1399/11/26