سیر پرشتاب تحولات در جهان امروز نیاز به روشی نظاممند برای تفکر درباره آینده را آشکار میسازد. این نوشتار نیز با این هدف تنظیم شده است که نخست خواننده را متوجه این ضرورت سازد و دوم اینکه به طور مقدماتی او را با فنون و روشهای این کار آشنا سازد. به نظر «جیم دیتور» اصول آیندهنگری بدین شرح است: آینده قطعی هنور نیامده و هنوز وجود ندارد که بتوان آن را شناخت. آنچه مسلم است اینکه آینده مانند گذشته نخواهد بود. ما تنها میتوانیم درباره آیندههای ممکن و محتمل یا آینده مطلوب و نامطلوب سخن بگوییم. آینده را نمیتوان پیشگویی کرد. هر ایده مفیدی که درباره آینده ارائه میشود به احتمال قوی در بدو امر مضحک به نظر خواهد رسید. مقبولترین نظریههایی که در مورد آینده به عنوان «محتملترین رویداد در آینده» شناخته شده و مورد پذیرش عمومی قرار میگیرند، معمولاً در عمل نامحتملترین سناریو هستند. لازم است بین پیشگویی و پیشبینی تفاوت قایل شویم. پیشگویی به معنی تلاش برای پیشاپیش حدس زدن دقیق آن چیزی است که قطعاً روی خواهد داد ولی پیشبینی صرفاً یک جمله شرطی است که به جای حدس زدن آینده بیان میکند تحت شرایط و مفروضات معینی چه اتفاقی میتواند رخ بدهد. انسان اصلیترین منشأ نااطمینانی در آینده است و هر چه موضوع مورد پیشبینی بیشتر با عوامل انسانی در هم آمیخته باشد پیشبینی آن دشوارتر خواهد بود. آیندهنگری به طور کلی دو جنبه اساسی دارد: 1. پژوهش در زمان حال؛ 2. پژوهش در آینده. پژوهش در زمان حال حاوی دو جزء اصلی است: شناخت روندها و شناخت پدیدههای در حال ظهور و آیندهساز. پژوهش در آینده بر مبنای شناخت حاصله در زمان حال صورت میگیرد. روش دلفی؛ الگوهای پیشبینی آماری و سناریوپردازی روشهای متداول پژوهش در آینده هستند. بهرغم بدیهی بودن نیاز به آیندهنگری گاه عوامل متعددی مانع از توجه به آینده در جامعه و زندگی فردی ما میشوند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |