در این مقاله، اثر تعرفه بر صادرات غیرنفتی را براساس یک مدل تعادل عمومی ساده بررسی میکنیم. این مدل نظری، پیشبینی میکند که سیاستهای حمایتی، بر صادرات غیرنفتی تأثیر منفی دارد. مقدار این اثر، با تخمین پارامتر انتقال در این مدت، مشخص میگردد. این پارامتر را برای اقتصاد ایران، در دوره 1366-1375، برابر با 61 درصد در کوتاه مدت و 78 درصد در بلندمدت تخمین میزنند. بنابراین، سیاستهای حمایتی، به منزله یک مالیات ضمنی بر بخش صادرات غیرنفتی عمل نموده است. یعنی در اقتصاد ایران سیاستهای جایگزینی واردات و توسعه صادرات، مغایر با یکدیگر است. تعرفهای به میزان 100 درصد، به دلیل افزایش قیمت کالاهای غیرقابل تجارت، منجر به حمایت مؤثر از کالاهای وارداتی تنها به میزان 3/12 درصد میگردد. به علاوه، این تعرفه، قیمت کالاهای قابل صدور را نسبت به قیمت کالاهای غیرقابل تجارت به میزان 44 درصد کاهش، و در نتیجه، تقاضای داخل را برای آن (کالاهای قابل صدور) افزایش میدهد و از میزان منابع هدایت شده به این سمت داخل را برای آن (کالاهای قابل صدور) افزایش میدهد و از میزان منابع هدایت شده به این سمت میکاهد. اگر بخواهیم این اثر منفی را بر بخش صادرات، که به مفهوم کاهش میزان صادرات است، خنثی کنیم، باید به میزان تعرفه واقعی، که کمتر از تعرفه اسمی است، به بخش صادرات یارانه واقعی پرداخت کنیم.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |