(پاراگراف نخست)انگیزه نگارش این مقاله یک فکر ساده است که متأسفانه در متنهای مربوط به مقوله سیاست مقابله با بیکاری، به آن توجه کمتری شده است، به این معنا که سیاستهای گوناگون مقابله با بیکاری به نظریات مختلف در مورد بیکاری وابسته هستند و تکیه بر یک سیاست، دست کم در وجهی از آن، منوط به توانایی چارچوب نظری آن در تشریح قانونمندیهای اصلی است که در تجربه کشورها و در کنش و رفتار پدیده بیکاری موجود است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |