نرخهای ارز دوگانه و بازار سیاه در کشورهای در حال توسعه عمومیت داشته، و مجموعه شواهد بسیاری در مورد اثر نظامهای موازی ارز بر عملکرد اقتصاد کلان این کشورها، در دسترس است. در این مقاله، یک سنخ شناسی ساده از انواع نظامهای موازی ارز ارائه می نماییم و در مورد چگونگی ایجاد آنها بحث می کنیم و این نکته را پی می گیریم که چرا در میان شقوق مختلف، کشورها این ترتیبات را انتخاب می کنند. همچنین توانایی بازارهای موازی ارز در حفاظت از ذخایر بین المللی و قیمتهای داخلی از تکانه هایی که به تراز پرداختها وارد می آید را می سنجیم و با بررسی نتایج حاصل از مطالعات موردی انجام شده برای هشت کشور مختلف، در مورد موضوعهایی از قبیل چگونگی تعیین مابه التفاوت نرخ ارز در کوتاه مدت و بلندمدت، رابطه بین ما به التفاوت و معاملات غیرقانونی، و اثر مالی نرخهای موازی بحث می کنیم. افزون بر آن، تجربه آن دسته از کشورها را که برای یکسان سازی بازار ارز خود کوشیده اند را با یکدیگر مقایسه می نماییم و پیامد سیاستهای مختلف را بررسی می کنیم.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |