تقاضا برای آموزش عالی، همانند تقاضا برای هر کالای سرمایه ای دیگر، به میزان بازده اقتصادی آن بستگی دارد. امروز محقق شده که یکی از راههای اساسی تشکیل سرمایه انسانی، سرمایه گذاری در آموزش است. ذخیره دانشی که از این راه در افراد تجسم می یابد بر قابلیتهای آنها می افزاید و قدرت تولید و در پی آن، توان ایجاد درآمد در ایشان را افزایش می دهد. البته این نکته که تقاضا برای آموزش عالی صرفاً جنبه سرمایه گذاری دارد، بحثی است که پرسشهای تازه ای برانگیخته است، زیرا این ادعا، آثار مصرفی را نادیده انگاشته است. هر چند، به هیچ روی، بی اهمیت جلوه دادن آثار مصرفی آموزش عالی مطرح نبوده است، اما هدف نظریه سرمایه انسانی، آن است که ارتباط بین سرمایه گذاری در آموزش، و بازده اقتصادی آن را بیش از پیش آشکار نماید. بدین ترتیب، امروزه این تصور قوت گرفته که تقاضای برای آموزش، تا حدود زیادی، به میزان بازده اقتصادی آن بستگی دارد.
در این مقاله، عوامل مهمی را که در تقاضا برای آموزش عالی، نقش اساسی دارند، تحلیل می نماییم. بدین منظور، پس از بحث کوتاهی درباره چگونگی سازوکار بازار نیروی کار تحصیلکرده، نحوه محاسبه بازده اقتصادی سرمایه گذاری در آموزش عالی را بررسی می کنیم. آن گاه به عوامل مهمی که در تقاضا برای آموزش عالی موثرند می پردازیم. در پایان، پس از جمعبندی مطالب، پیشنهادهایی ارائه می دهیم.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |