یکی از اصول بنیانگذاری شهرهای جدید، توسعه و تعمیم مسکن به قشرهای گوناگون جامعه بوده است. ایجاد شهرهای جدید در کشورها، اعم از توسعه یافته، در حال توسعه و سوسیالیستی، مبتنی بر طرح و برنامه ریزی قبل از اسکان بود. میزان پاسخگویی شهرهای جدید به نیاز مردم به مسکن، در نقاط مختلف جهان متفاوت بوده است. در انگلستان 3 درصد مشکل مسکن مورد نیاز و 12 درصد از سرریز جمعیت را در یک دوره 20 ساله (1951-1970) از این طریق رفع گردید. در شوروی، نظریه شهرهای جدید تا زمان گورباچوف در عمل با موفقیت همراه بوده است. در برزیل، این پدیده باعث رواج زاغه نشینی و عدم تعادل اجتماعی و اقتصادی گردید. در اردن، تنها 3 درصد مشکل مسکن حل شد. در هند و آفریقا، به علت عدم تطابق با سنت فرهنگی مردم، عمدتاً پر هزینه بوده و به عنوان کالای تجملی عمل نموده است. در ایران، شهرهای جدید به منظور جذب سرریز جمعیت و مهار رشد جمعیتی و کالبدی مادر شهر، تعادل فضایی، ساماندهی فضایی مادر شهر، توسعه منطقه ای، اسکان شاغلان بخش صنعت و ارائه مسکن، طراحی و احداث شده است. در این مقاله، چهار نمونه از شهرهای جدید منطقه شهری اصفهان را به عنوان الگوی شهرسازی جدید، از لحاظ نقش توسعه و ارائه مسکن بررسی و تحلیل می نماییم.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |