1- ، shahabadi@basu.ac.ir
چکیده: (7971 مشاهده)
فقر مسئلهای است که از سالیان دور وجود داشته است و علیرغم رشد اقتصادی کشورهای جهان و اجرای سیاستهای گوناگون مبارزه با فقر، همچنان زندگی افراد زیادی را احاطه کرده است و کاهش آن به یکی از اهداف بسیار مهم سیاستگذاران اقتصادی کشورهای جهان تبدیل شده است. بخش مالی بهدلیل ارتباط با سایر بخشهای متفاوت هر جامعه، نقش مهمی ایفا میکند و از راههایی مانند تسهیل مبادلات، اعطای اعتبارات، کاهش ریسک و ارایه سایر خدمات مالی میتواند فقر را تغییر دهد. هدف این مقاله بررسی تأثیر توسعه مالی بر کاهش فقر در کشورهای اسلامی عضو گروه دیهشت طی دوره 1990 تا 2010 با استفاده از روش دادههای ترکیبی نامتوازن است. به دلیل ساختار اقتصادی کشورهای مورد بررسی که تکیه بر ثروتهای حاصل از فروش منابع طبیعی دارند و اینکه توسعه مالی در این کشورها در راستای بسط بازارهای عوامل جدید تولید و نوآوری نیست، نتایج نشاندهنده تأثیر بیمعنی توسعه مالی بر فقر است. نتایج همچنین تأثیر منفی و معنیدار متغیر رشد درآمد بر فقر را نشان می-دهد. همچنین بهدلیل اینکه متغیر سرمایه انسانی در جریان رشد اقتصادی دارای سهم بسیار اندک میباشد (بهدلیل عدم هماهنگی سیاستهای کلان اقتصادی با سیاستهای آموزشی)، سرمایه انسانی نیز تأثیر منفی و بیمعنی بر فقر دارد. همچنین متغیرهای تورم و آزادی اقتصادی نیز تأثیر مثبت و معنیدار بر فقر دارد. دلیل چنین نتیجهای برای متغیر آزادی اقتصادی نیز به ساختار متکی بر منابع طبیعی کشورهای مورد بررسی برمیگردد که با توجه به سهم پایین سرمایه انسانی در جریان تولید، بهبود آزادی اقتصادی تنها در آزادی تجارت بینالملل و قوانین بازارهای مالی و تجاری است و حال آنکه بهبود قوانین بازار کار، ساختار قضایی و امنیت، حقوق مالکیت و غیره که موجب بهبود منافع اقشار ضعیف است، مشاهده نمیگردد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1393/10/24 | پذیرش: 1393/10/24 | انتشار الکترونیک: 1393/10/24