نیمه دوم قرن بیستم مصادف با آغاز تلاشهای کشورهای جهان برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی است. توسعهای که دیگر تصادفی نیست و بر اساس برنامه برای رسیدن به اهداف منحصر به فرد صورت میپذیرد. در این تلاش، کشورهای آسیبدیده از جنگ به سرعت مسیر رشد و توسعه اقتصادی را میپیمایند و با متغیرهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پیش برنده با استراتژی (راهبرد) توسعه صنعتی، سطح رفاه جامعه را افزایش میدهند. به دنبال این حرکت، کشورهای تازه استقلال یافته جهان سوم نیز با تدوین برنامههای متعدد توسعه، قدم در راه توسعه اقتصادی با ویژگیهای صنعتی میگذراند. در این عرصه، کشورهای انگشت شماری توانستند خود را همردیف کشورهای توسعه یافته قرار دهند و تلاش اکثر کشورهای جهان سوم بینتیجه بوده است. شکست برنامههای توسعه در نقاط مختلف جهان، مکاتب متنوع اقتصاد توسعه را بهوجود آورده است و هر کدام از این مکاتب دلایل و موانع توسعه اقتصادی را به گونهای مختلف بیان کردهاند. اما حاصل تمام این مباحث را میتوان در یک جمله خلاصه کرد و آن، درونزا بودن توسعه است. اعتقاد بر درونزا بودن توسعه ایجاب میکند که هر منطقهای رشد و توسعه را از خود شروع کند. اما برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید موانع موجود بر سر راه توسعه اقتصادی دقیقاً شناسایی و بررسی شود. در مباحث توسعه، توسعه صنعتی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است به طوری که اکثر اندیشمندان، توسعه اقتصادی را مترادف با توسعه صنعتی میدانند. این پژوهش به دنبال شناخت موانع توسعه صنعتی استان آذربایجانغربی با تأکید بر موانع نهادی (اداری- اجرایی) است. آشنایی با موانعی که سرمایهگذاران صنعتی در فرآیند اداری- اجرایی با آن مواجه میشوند، نقطه شروعی برای حل موانع توسعه صنعتی خواهد بود.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |